Saturday, November 5, 2011

ادامه داستان میسترس ستاره و من


تقدیم به بهترین ارباب دنیا
از طرف سگ بی ارزشتون

خلاصه داستان قبلی
تو اینترنت با ارباب ستاره آشنا شدم
منو با کلی التماس پذیرفتند
اولین روز به خاطر نابلدیم انقد از ایشون کتک خوردم که از هوش رفتم و
و قتی به هوش اومدم
من: آی آی سرم آی آی
ارباب ستاره : هه هه هه هه هه هه هه بودویین بیاین این سگ بی ارزشو ببینید
ارباب : سلام کن به دوستام احمق
من: سلام هاااااپ هااااپ هااااپ
دوستای ارباب که اومده بودن خونش : هه هه هه هه هه این از یه کرم ضعیف تره
ارباب: انقد گاییدمش دیگه جون نداره بیاید بازم اذیتش کنیم مادر سگ عوضیرو
ارباب: طوله سگ 4 دستو پا یالا
من: چشم ارباب بفرمایید هااااااپ هاااااپ هااااپ
ارباب: بچه ها بیاین همه سوارش شیم
ارباب و 2 تا دوستاشون شوارم شدن. با ضربه زدن به پهلوم بهم فهموندن که باید راه بیوفتم
من دستام و پاهام خیلی میلرزید و یواش راه افتادم. گاه دستم شل می شد و با صورت می خوردم زمین و ارباب و دوستاشون بهم می خندیدن. قبلا فک می کردم برده بودن لذت داره اما فهمیدم لذتش همراه با دردیه که از بدن آدم خارج نمیشه
ارباب بین خنده هاشون یهو عصبانی شدن و داد کشیدن یه بار دیگه بیوفتی میگامت
من دیگه سعی کردم نیوفتم
دوستای ارباب یه چیزی در گوش ارباب گفتن و سه تایی زدن زیر خنده
نقششون این بود کاری کنن بازم بیوفتم که حسابمو برسن
ارباب: 1 2 3
یهو خودشونو یه تکون دادن که من خوردم زمینو لبم خون اومد
دیگه صدای خنده ارباب به آسمون رسیده بود
ارباب : حالا میدونم باهات چیکار کنم بچه ها موافقین بکشیمش و بخندیم ؟ هه هه هه
دوستای ارباب : آره ما کارمون کشتنه کرمه
من: اوووووووووو هاپ هاپ ارباب غلط کردم ارباب اشتباه کردم ارباب خاک پاتونم ارباب ببخشید
ارباب : اگه یه کاری کنی که خوشمون بیاد نمیکشیمت و فقط تنبیهت میکنیم
من کاری که به ذهنم رسسید رو انجام دادم
به اربابم سجده کردم و گفتم خداوندگار من اربابم جون من دست شماست جون بی ارزشمو یه بار دیگه بهم ببخشید
ارباب و دوستاشون : هه هه هه هه هه هه هه ! خاک تو سر حقیرت خوشمون اومد
من: هااااااپ هااااپ هااااپ
ارباب پاشونو گذاشتن بو سر من و تا میتونستن به زمین فشار دادن و گفتن بگو من سگ خونگی شما برده ی شما و بنده ی شما هستم سرورم
منم به سختی تکرار کردم  اربابم می خندید
ارباب گفت اول یه جاییزه بهت میدم بعد تنبیهت میکنم پامو تشکر یادت نره که نکشتیمت
برای تشکر پامو باید انقد لیس بزنی تا تمیز شه
ارباب: بخواب احمق بی ارزش
من: هااااپ هاااپ بهترین لحظه زندگیمه ارباب
ارباب پای بهشتیشو گذاشت تو دهنم و انقد فشار داد  تا اشکم در بیاد
ارباب : هه هه هه هه هه بهش جایزه دادم اونوقت داره گریه میکنه هه هه هه
من که دیگه نمیتونستم نفس بکشم سیاه شده بودم و ارباب با صدای بلند می خندید
لحظه مرگم داشت فرا میرسید که ارباب پای بهشتیشو دراورد و گفت بیا جون بی ارزشت به دردم نمیخوره بهت بخشیدمش
حالا دیدی جونت تو دستمه ؟
من بله ارباب
ارباب گفت برات یه چیزی خریدم سگ پدر
من: هااااااپ هاااااااپ
ارباب یه بسته انداخت جلومو گفت
........
ادامه دارد

تقدیم به بهترین ارباب دنیا
از طرف سگ بی ارزشتون

2 comments:

  1. ترابخدا یکدفعه هم بیا ومرا تنبیه کن با دوستات من سگت میشم هاپ هاپ هاپ مدفوع با ارزشت را میخورم اب دهانت را میخورم ادرارت را میخورم و در خدمت شما سرور گرامی هستم

    ReplyDelete
  2. Free Slot Machines - Win at Casino Sites
    Are you looking for bet 분석 a fun 토 타임 gaming experience? 스포츠 사이트 At Casino Sites we provide games that pay real money and win real money, without spending 게임종류 your money. These 세븐포커족보 games are

    ReplyDelete